امروز با دو تا از دوستام رفتیم پارک
یه دل سیر تاب بازی کردیم
از سرسره ای که تا چند وقت قبل برام بلندترین ارتفاع دنیا بود بالا رفتم و سر خوردم پایین
بعد این همه سال
همون حس بچگیم ، همون شادی با این تفاوت که خیلی زودتر از گذشته رسیدم پایین !
یه وسیله بازی هم اونجا بود که من و دوستام هر چی همفکری کردیم نفهمیدیم چجوری باید از اون استفاده کنیم
راسی چند وقته سرسره بازی نکردی ؟!
سرسره رو از اون اول دوس نداشتم!! ولی تاب بازی برنامه هر روزمه! :دی
اخ جون گفتی سرسره! من آخرین بار ۴ماه پیش بود ولی راستش و بخوای دردم گرفت! ولی اگه بازم موقعیتش پیش بیاد میرم!
این دردو هم دوست دارم
سلام!
خیلی وقته!!!
چقدر دلم برای تاب سوار شدن تنگ شده!بلند می شدم رو پاهام می ایستادم رو تاب سرعت می رفتم!
چقدر حس خوبی بود!
کودکی.........کودکی.........کودکی ..خوشحالم که هنوز کودکم..بیمحابا تاب سواری میکنم..سرسره سوار میشم واز الاکلنگ کیف می کنم..
فردای ان روز که معلم الفبا را اموخت خود را دیدم حافظ می خواندم و در پستو مهر یادگار بر دفترهای مشقم مزدم.
چرا کیش؟چرا مزاحم؟
مزاحمت یادم نمییاد.
دی یعنی چی؟؟؟؟
:دی ( یعنی من که دارم می خندم با نیش باز)
می خواستم ببینم اون پشت چیا
واسه چی جم شدن
سلام دوست عزیز
ممنونم از این همه محبتی که در حف من داری و بازم ممنون از اینکه منو قابل دونستید تشریف آوردید
بازم پیشم بیاید
من که همیشه بچگیمو با خودم نگه می دارم!هر قدر هم سنم بره بالا.....
بقیه رو نمی دونم!
یعنی میخوای بگی بزرگ شدی
بعید می دونم