چشامو باز میکنم
اه هوا تاریکه
پس چرا این ساعته ( منظورم ساعت گوشیمه ) زنگ میزنه
ای بابا باز دیر شد
تندی پا میشم
چاییو آماده میکنم ( برا اونایی که مثه آدمیزاد پا میشن )
شاید صبحونه ای
شایدم نه
ماشینو روشن میکنم
میرم دنبال دوستم
بعد اون از موقعی که سوار ماشین میشه به زمین و زمان فحش میده
و تو هم گه گاهی همراهیش میکنی ( این لحظه رو با دنیا عوض نمیکنم )
و
.
.
.
( تو این سه نقطه بالایی قراره کلی اتفاق بیفته ! )
بعد میای خونه
ناهار میخوری میری تو تخت خوابت سرتو میذاری رو بالشت و بعد از یه تماس فیزیکی اندک با بالشت باز بلند میشی میری سر کار
تا خورشید خانم تشریف مبارکشونو ببرن
و بعدش میشینم برنامه ریزی میکنم که 11 بخوابم یا 12
.......................................................................................
پی نوشت :
.......................................................................................
بهترین اتفاق هفته :
یه عروسی
چند نفر رو که دوست داشتم از نزدیک ببینم دیدم
.......................................................................................
چرا بعضیا نمی تونن شادیه دیگرانو ببینن ؟!
شبی که می تونست یکی از بهترین شبای عمر آدم باشه رو با یه خاطره تلخ به پایان میرسونن !
اوه اوه اوه...!
میشه قشنگ بفرمائید توی اون 3 تا نقطه قراره چه اتفاقی بیوفته ریفیق؟؟
:دی
هر روز یه اتفاق تازه :دی
اگه توهین به کسی نباشه اخه بعضیا عقده دارن و نمیتونن خوشی کسی و ببینن!
البته شایدم مرض!:دی
۱۲ بخواب!!!!!!!!!!
:دی :دی
نه اصلا نخواب!
خیلی بهتره!
شاید باورت نشه ولی من 2 شبه اصلا خوابم نمیاد...یعنی تا 5 صبح بیدارم!
تازه این دو روز صبح هم با کلی شادی و خوشحالی میرم دانشگاه!:دی
غیر قابله باوره نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!خودمم هنوز تو کف خودممم!
[یه ایکونه پری متعجب در حدی که داره دود از کلش بلند میشه!]
خوب اونوقت صبح شما هم مثه صبح اون قدیمای من نیست که به ۱۲ ظهر میگفتم صبح زود :دی
است ؟!
کیو دیدی؟
کیو دیدی؟
نمیگم
کی زده تو حالت؟
ها؟
برادران ...
نذاشتن واسه ریفیقمون سنگ تموم بذاریم
sange tamoom bezar.......
فدای داداشی
ما مست و خراب و رند و عالم سوزیم
با ما منشین و گر نه بدنام شوی ...
سلام
نگفتی بعد از اون فحش ها و همراهی کردن کار دیگه ای نمیکنین ؟؟؟؟؟؟؟
آخه بعضی موقع ها خودم هم همراهیتون میکنم ( مردم از خنده )