من و خیال و تنهایی !!!

خط خطی های نلسون

من و خیال و تنهایی !!!

خط خطی های نلسون

خاطره !!!

یهو یاد یه خاطره افتادم

از دوران دانشگاه

یه روز سر کلاس زبان تخصصی استادمون این عکس رو رو وایت برد  ( شایدم تخته سیاه بود ) کشید و گفت :

این چیه ؟!



راسی این چیه ؟!

.......................................................................................

پی نوشت :

  1. عکسه رو خوشگلتر از استادمون کشیدم ، الکی میگفت دکتره ، اگه دکتر بود که نقاشیش بهتر از من بود
  2. چرا وارد توییتر نمیشه ؟!
  3. دلم برا بچه های کلاس تنگ شده
  4. اینم یه لاگ برا اونایی که به من میگفتن تنبل 
  5. هر کی درست حدس زد پیش من یه جایزه داره
نظرات 29 + ارسال نظر
کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 03:08 http://xxxy.blogsky.com

این نوشترو خیلی دوست داشتم.
من و خیال و تنهایی سر یه میز نشسیم و بعد از کلی بحث توافق کردیم نلسونو بوجود بیاریم .
با یه فنجون قهوه ، یه سیگار و یه بوسه
شاید تسکینی باشه بر دردام !!!

سونیا پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 04:59 http://www.goonagoooon.blogsky.com

فعلا تو شک هستم چه جوری دلت اومد مطلب بذاری

به سختی :دی

مرجان پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 10:52 http://baranweblog.blogfa.com

این تویی

:دی

سونیا پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 12:23 http://www.goonagoooon.blogsky.com

من:خودت کشیدی؟
نلسون:.......
من:چی ؟با کمک استادتون
دوتاییتون با هم یه چیزی میشید(البته بزنم به تخته چشم نخورید)
من:حالا نقاشی کی هست؟
نلسون:.......
من :چی؟شاگرد استادتون؟؟؟
ماشالله چه گوشایی داره چه لپ هایی داره.
نلسون:........
من:چی؟ استادتون یه دانش آموز بیشتر نداره؟؟؟؟
پس یعنی خودتی دیگه؟ها
بیخیییییییییال ولی بهت نمیاد اینقدر خوشگل باشی

من : ......
نلسون : اینو آره ( با رعایت کپی رایت )
من : ......
نلسون : قرار شد خودت حدس بزنی ، بعدا میگم درست حدس زدی یا نه ( که البته بعید می دونم ) یه بار دیگه بزن به تخته
من : ......
نلسون : کاش اینجوری بود
من : ......
نلسون : کجاشو دیدی :دی

مائده پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 13:33 http://yekmaede.wordpress.com/

این فک کنم یه آدم گوش و دماغ گنده باشه :دی
می شه روش فکر کرد اما من فعلا وقتشو ندارم!! :دی

مرسی مرسی
شرمندمون کردی :دی

سونیا پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 13:49 http://koliyetanhaa.persianblog.ir

تویی!!!!
یعنی واقعا این شکلی؟؟!

:دی

سونیا پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 14:45 http://www.goonagoooon.blogsky.com

حالا به چی نگاه میکنه؟؟؟؟؟؟؟

مشخصه که ...

مائده پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 22:11 http://yekmaede.wordpress.com/

ها می دونم :دی

عمرا :دی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 22:45

جوابت رو دادم

مهسا پنج‌شنبه 12 شهریور 1388 ساعت 23:33 http://www.aderin.blogfa.com

وااای اینجا یعنی قسمت نظرات خیلی بامزه است.
در مورده اون نقاشیه تو واستادتونم:
شاید اولین آدمیه که جلوی پاشو داره نگاه می کنه

شاید یه نفره که از خودش بدش میاد
شاید تویی که از تنهایی پایینو نگاه می کنی که بقیه نفهمن تنهایی و فکر کنن رو زمین دنبال یه چیزی می گردی
شاید اونه که اون موقعه تو کلاستون بود
شاید من ندونم چرا این قدر گیر می دی هان
یه سوال (دی) یعنی چی ؟
فعلا{گل}

شاید ؟!
هووووم
نه فک نکنم هیچکدوم از اینا بود

جرون جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 11:43 http://www.joroon.blogfa.com


اولن که نقاشی بامزیه. احتملن تصویر یکیه که فکر میکنه با این قیافه سنش بالاتر از چیزی که هست نشون داده میشه!! مثلن من

سونیا جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 16:01 http://koliyetanhaa.persianblog.ir

بگرد، پیدا می کنی.
نا برده رنج ... گنج میسر نمی شود!!!! ((:

مینا جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 23:29 http://rozegare-eshgh.blogsky.com

سلام. مرسی که خبرم کردی. بابا شما هم ملت و گذاشتی سر کار؟! 4 ساعت ذل بزنن به این نقاشی بی ریخت تا حدس بزنن این چیه! خب یه دفعه خودتون حل معما هم میکردین دیگه!!! من که حوصله ندارم حدسش بزنم. اما با دیدن این یاد نقاشی فریاد نروژی که دزدیده بودنش میافتم.

آها همون نقاشی من که تو نروژ کشیدم :دی

مینا شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 03:31 http://rozegare-eshgh.blogsky.com

از دست شما لووووووووووووووووووووووووووووووووول!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آره همون نقاشی ...حالا جدی دیدیش؟!

نه والا
قبله اینکه ببینمش دزدیدنش
نامردا نذاشتن نقاشی خودمو ببینم :دی

فروغ شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 03:36

ته چهرش شبیه منه:دی

خوش به حالت :دی

مرجان شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 07:50 http://baranweblog.blogfa.com

سلام
آره کله یگنجشگم کندم و خوردم

بابا داداش :دی

آتیش پاره شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 09:55 http://miss-atishpare.blogsky.com

یه انسان نخستینه که جهش کروموزومی پیدا کرده!! شایدم تویی بهت میخوره این شکلی باشی!! :دی

برداشته منه از صاحب وبلاگ خط خطی های آتیش پاره
شاید اشتباه برداشت کردم :دی
ولی به احتمال زیاد خودشه

سونیا شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 12:46 http://koliyetanhaa.persianblog.ir

آره ... خیلی هاشون.
چطور مگه؟
خیلی بده ....؟؟؟؟!!!! ):

مهسا شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 17:30 http://www.aderin.blogfa.com

سلام نلسون تپل
یک-۲ کیلو هم اضافه وزنه خیلی ام تپلی
دو-بهت نمی گم تا بگی این عکسه کیه ؟اول تو بعد من

تازه مگه تهران زندگی نمی کنی؟برو ببینش دیگه

تنبلم هستی دیگه یه چیز جدیدی بنویس

مرجان شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 21:08 http://baranweblog.blogfa.com

اه
آپ کن دیگه!

[ بدون نام ] شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 22:46 http://www.goonagoooon.blogsky.com

نلسون؟دوباره که کم پیدایی

[ بدون نام ] یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 01:04 http://www.goonagoooon.blogsky.com

من اپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپم
بدو بیا

PaRi&A یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 02:41 http://www.aydinshirinasal.blogfa.com

سلام دوستم.
ببخشید دیر اومدم...
این به نظرم شکل زاده ی خیالیه نه؟:دی :دی

PaRi&A یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 02:42 http://www.aydinshirinasal.blogfa.com

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
فاضل نظری

PaRi&A یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 02:43 http://www.aydinshirinasal.blogfa.com

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
فاضل نظری

PaRi&A یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 02:44 http://www.aydinshirinasal.blogfa.com

یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی
در انتهای خود به قلب زمین میرسد
و باز میشود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریم
سرشار میکند
و میشود از آنجا
خورشید را به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد
یک پنجره برای من کافیست

مائده یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 11:57 http://yekmaede.wordpress.com/

آخرش چی شد نتیجه این نقاشی؟ :دی
یعنی می خوای بگی درست تموم شده؟
بهت میاد ۱۹ سالت اینا باشه!!! :دی

نه بابا چه خبره
۱۹ سالم کجاب ود
یه خورده کمتر ( پینوکیو میشویم :دی )

شطرنج باز یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 14:50 http://Chessist.blogfa.com

این تویی؟!
این منم ؟؟!
اتاق تمساحا .... فهمیدم فهمیدم ....
جایزش رو بگی من میگم .... شک نکن.... چون میدونم چیه .... ولی جایزش رو پیش پیش میگیرما...
جایزه جایزه
بروزم

[ بدون نام ] یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 21:44 http://www.goonagoooon.blogsky.com


سلام نلسون
1-فردا نتیجه شاهکارت میاد میدونم از استرس دل تو دلت نیست"دی
2-بیا وبلاگم کل بندازیم حوصله م سر رفته
3-فهمیدم عکسه چی میخواد بگه خودت گفتی یه نصیحته؟فهمیدم چیه نمیگم تا خودت بگی
بای

کدوم شاهکار عزیزم ؟!
عمرا اگه فهمیده باشی
گفتم
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد