من و خیال و تنهایی !!!

خط خطی های نلسون

من و خیال و تنهایی !!!

خط خطی های نلسون

رژیم !!!

بالاخره تصمیم گرفتم برم باشگاه

حس کردم اگه اینجوری ادامه بدم یه چند مدت دیگه هیچکدوم از لباسام اندازم نشه ( البته زیادی دارم شلوغش میکنم ولی لازمه ، باید یکم خودمو بترسونم )

قبل دانشگاه همه تلاشم در راستای زیاد کردن وزنم بود و حالا کارم به جایی رسیده که به فکر رژیم افتادم

همش تقصیر خودمه

زیادی به خودم سخت گرفتم

اون استرس ها

بی خوابی های شبانه و بحث های فلسفی با دوستان

و خیلی دلیلای دیگه ... ( این اجازه رو دارین که هیچکدوم از این دلیلا رو باور نکنین )

خلاصه اینکه می خوام سعی خودمو بکنم تا به وزن دلخواه برسم

جوری که وقتی دارم تو خیابون راه میرم مردمی که منو میبینن به همدیگه بگن :

اوووه مانکنه رو نیگا

.......................................................................................

پی نوشت :

  1. میخوان باور کنم دنیا یا سیاهه یا سفید ، پس این همه آدمای خاکستری دور و برم چی ؟!
  2. هیچوقت روز اول به حرف یه آدمی که مدت زیادیه باشگاه میره اعتماد نکنین ، در غیر اینصورت مثه من تمام ماهیچه ها و رگ ها و عصب ها و بافت های چربیتون ( و هر بافت دیگه ای که وجود داره و من اسمشو نبردم ) میگیره
  3. اصلا از این لاگ راضی نیست ، نباید اینا رو میگفتم !

غر غر های من !!!

خوب گاهی وقتا آدم لازمه بعد امتحان یکم غرغر کنه

من به موارد زیر اعتراض دارم :

  1. اینکه تو کارت بنویسن ساعت 14.30 درب سالن رو می بندن و تو بدو بدو بدون خوردن نهار بری اونجا و تازه 14.30 درب حوزه ی امتحانیو باز کنن !
  2. اینکه تو کارت بنویسن ساعت 15 امتحان شروع بشه و ساعت 15.30 شروعش کنن !
  3. اینکه تو این جلسه فکری به حال ما نخبه ها نکرده باشن ، آخه وقتی من تو 20 دقیقه پاسخ نامه رو پر کردم چرا باید 2 ساعت کامل مجبور بشم بشینم !

من موارد زیر رو جزء بدشانسی های خودم می دونم :

  1. اینکه نفر جلوییت شهردارتون باشه و بدتر اینکه اصلا سر جلسه نیاد !
  2. اینکه بغل دستیت قبل امتحان بگه خوب خونده و تو اون 2 ساعتی که اجبارن موندی اون اصلا یه دونه خونه رو تو برگ پاسخ نامه پر نکنه !
  3. اینکه بیسکوئیتش با طمع موز باشه !

اینا رو هم نمی دونم جزء کدوم دسته بزارم :

  1. اینکه هر چی سرتو بچرخونی تا بهت گیر بدن و از جلسه بندازنت بیرون ، مراقبای محترم اصلا به روی خودشون نیارن !
  2. اینکه بتونی با اشغال کننده های 3 صندلی از جلو ، چپ و راست صحبت کنی و حرف همشون این باشه که چرا اجازه نمیدن پاشیم !
  3. اینکه مراقبای محترم هیچ حرکتی از خودشون نشون نمی دادن تا به من ثابت بشه سر یه جلسه کنکور حاضرم !

آنچه که بعد از این جلسه به دانسته های من اضافه شد :

  1. آدم باید موبایل خودشو ببره سر جلسه تا اگه به سرنوشت من دچار شد بتونه اس ام اس بازی کنه !
  2. یکی که می خواد فوق لیسانس بخونه نباید زود از سر جلسه پاشه ( این جمله رو مراقب دم در بهم گفت و بعد گفت زشته واقعا ، منم با شرمندگی تمام مجبور شدم تا روشو برگردوند بزنم زیر خنده  ... )

.......................................................................................

پی نوشت :

  1. تمام پست های قبلی با محوریت امتحان در جهت روحیه دهی به خودم بوده و هیچ ارزش مادی و معنوی دیگه ای ندارد .
  2. این ادعا که من آدم خوش شانسیم کذب محض بوده
  3. چرا وقتی که من هیچ مدرکی دال بر خوش شانسیم از 1 سال قبل به اینور مشاهده نکردم بازم امشب آبجیم بیاد بهم بگه تو آدم خوش شانسی هستی ؟!
  4. ممنونم از همه ( چه اونایی که واسم دعا کردن و چه اونایی که ناجوانمردانه دعا نکردن )
  5. ممنون که غر زدن منو خوندین !!!

پ . ن !!!

یا امروز شانسو بغل میکنم یا سال دیگه با پشتکار می رقصم ...

اینو به خودم قول میدم !

امتحان !!!

جمعه امتحان دارم

می خوام شروع کنم به خوندن

همیشه به خوش شانس بودنم ایمان داشتم

خدایا چی میشه یکی از اون خرخونا جلو من بشینه

حالا جلو نه بغل دسم که میشه ...

خدا جون خودت که می دونی چند بار تصمیم گرفتم از فردا شروع کنم به خوندن

اصلاً همش تقصیر این تقویمه رومیزیمه که هر چی ورقش زدم این روز موعود رو ندیدم

حالا این یه دفعه رو خودت یه کاریش کن

منم قول میدم پسر سر به راهی بشم

.......................................................................................

پی نوشت : به مقدار زیادی نیازمند کنار زیارت می باشم ، سراغ دارین ؟