دارم دنبال نلسون می گردم !
نلسون ...
هر موقع کارش دارم یا می فرستمش دنبال کاری غیبش می زنه
امروزم فرستادمش پی آب گرم !
واسه چی ... ؟
خوب هر موقع برامون مهمون ناخونده میاد و مامان جون می خواد جلدی ناهارو آماده کنه این آب گرم خیلی به کارش میاد
بازم می پرسی واسه چی ... ؟
خوب این مرغ صاحاب مرده باید یه جوری یخش وا شه یا نه ؟
نلسون ......
می خوام آشپزی کنم ... ؟
ای خدا ...
نه عزیزم
رویاهام یخ زده
آرزوهام یخ زده
فکرم ، ذهنم
روحم !!!
نلسون .........
نلسون میگه اون قدیما از بابابزرگش شنیده که میگفته دل به دل را داره !!!
پیش خودمون باشه ها
من که میگم بابابزرگش الکی میگفته
آخه بابابزرگش بی سوات بوده !!!
عصبانیم
عصبانی
حتما اونایی که اولین پست منو خوندن میگن چقد آدم بی احساسی هسم
که اونجوری در مورد اونی که دوسش دارم نوشتم
به خدا اینجوری نیس
منم مثه شماهام
ولی امون از دس نلسون
از همین روز اول میخواد منو سانسور کنه
شاید می خواد گربه رو دم حجله بکشه
حرف حسابشم اینه که احساست باید تو دلت بمونه
هیچکی نباید در موردش بدونه
آخه اینجوری قداستش حفظ میشه
من که متوجه حرفشو منظورش نشدم
شما اگه فهمیدین منظورش چیه به منم بگین
ولی از همه اینا بگذریم
عصبانیم عصبانی
می فهمی ؟!
امروز 26 تیر ماه 1388 راس ساعت 10 : 5 صبح بین منو آقای نلسون قراردادی امضا شد .
به موجب این قرارداد من متعهد می شوم مواظب نلسون باشم و در عوض
خودم که فک می کنم منصفانس
شما چی ؟!